پاییز در راه است ...اما گوییرنگها مفهومشان را از دست داده اندمنتظر وعده ی آمدن شما هستم...تنهایی پر از اندوه جهانم را این روزهااحاطه کرده...صدای دل تنگی ام را، می شنوی محبوبم...؟کاش من هم یک پرنده بودم...فصل ها می آیند و می روند...این پاییز را بیایید و باشید ودیگر هرگز نروید...من ،میخواهم بمانید این بار...تا قصه ی ما به زمستان نرسد،دنیا عوض شده،دیگر هیچ چیزمثل سابق نیست...حالا از این جا که منم،درست از جایی که من ایستاده امشهریور در حال گریز است...لطفا بیا محبوبم...
بوی پاییز همه جا پیچیده و عجیب دل گیرعجیب دلگیر است...که این روزها دلهامان پر از،رنگ خاکستریست... + نوشته شده در شنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 9 AM توسط حسن | تنهاترین تنها ...
ما را در سایت تنهاترین تنها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hs1363o بازدید : 118 تاريخ : جمعه 8 مهر 1401 ساعت: 0:09